عناوینی که در این مقاله می خوانید
یکی از فرصتها و همچنین یکی از مشاغلی که در حال حاضر بسیار مورد توجه قرار دارد، حرفه تریدینگ است. زمانی که نواحی عرضه و تقاضا را شناخته باشید، میتوانید از این بازار بهرهبرداری و سودهای قابل توجهی را به دست آورید. موفقیت در بازارهای مالی، از جمله بازارهای کریپتوکارنسی، کار آسانی نیست، اما قابل دستیابی و قابل اجراست. در این حوزه، محتواهای آموزشی که به معاملهگران کمک میکند تا به سود مداوم برسند، وجود دارد. به همین دلیل، در این مقاله، با ما همراه باشید تا به راحتی نواحی عرضه و تقاضا که به آنها “محدوده عرضه” نیز گفته میشود را تشخیص داده و در آنها ترید کنید. حتی اگر یک سرمایهگذار بلندمدت هم باشید، میتوانید با رسیدن قیمت به نواحی عرضه، سود کسب کنید و یا داراییهای خود را به فروش برسانید.
تعادل عرضه و تقاضا در نواحی
وقتی یک فرد یا شرکت تصمیم میگیرد یک کالا یا دارایی خود را با هر شکل و ساختاری، از جمله کالای فیزیکی، سهم یا ارز دیجیتال، با یک قیمت مشخص وارد بازار کند و به فروش برساند، از عبارت “عرضه” برای توصیف این عمل استفاده میشود. با این تعریف ساده، عرضه و فروش را در یک رده قرار داده و یک رابطه اقتصادی بین آنها برقرار میکنیم. بر اساس این تعریف، عرضه به معنای فروش یک دارایی یا کالا با یک قیمت مشخص در بازار است. همچنین، اگر بخواهید یک الگوی چشماندازی برای عرضه در نمودارهای قیمتی پیدا کنید، به دنبال یک کندل نزولی بلند باشید که به آن “دراپ” نیز گفته میشود. این دراپ پس از یک دوره رنجی رخ داده است، به این معنی که قیمت در یک بازه زمانی در حالت جانبی یا رنج قرار داشته و سپس تصمیم گرفته شده است که قیمت کاهش یابد.
ناحیه تقاضا به معنای زمانی است که یک فرد یا شرکت تصمیم میگیرد یک کالا، سهم یا جفت ارز را با قیمت مورد نظر خود در بازار خریداری کند. در این حالت از عبارت “تقاضا” استفاده میشود. بر اساس این تعریف، تقاضا و خرید در یک رده قرار میگیرند و به معنای خریداری کردن کالا یا سهم با پرداخت مبلغ مورد نظر به فروشنده است. همانند تعریف قبلی، در صورتی که بخواهیم یک الگوی ظاهری برای تقاضا پیدا کنیم، باید به دنبال یک کندل بلند صعودی باشیم که به آن “رالی” نیز میگویند. این رالی در واقع پس از یک دوره رنجی رخ میدهد، به این معنی که قیمت در یک بازه زمانی در وضعیت جانبی یا رنج قرار داشته و سپس تصمیم گرفته شده است که قیمت ارزان است و باید بالا برود. تصمیمگیریهای این نوع اغلب توسط افراد ثروتمند یا “بزرگان مارکت” انجام میشود که مقدار زیادی سرمایه در اختیار دارند.
نواحی عرضه و تقاضا در چه سبکی قرار دارند؟
یکی از تصمیمات حیاتی که در مسیر ترید خود باید بگیرید، انتخاب سبک مناسب برای شروع و ادامه فعالیتهایتان است. احتمالاً سوال به ذهنتان میآید که کدام سبک قادر است بهترین بازدهی را داشته باشد و شما را به سودهای بزرگ در بازارهای مالی هدایت کند. در پاسخ به این سوال، باید بگوییم که هیچ سبکی وجود ندارد که به تنهایی شما را به ثروت ابدی برساند. در واقع، انتخابها و تصمیمات شما در زمان ترید، رعایت اصول مدیریت سرمایه و ریسک، و همچنین توانایی شما در مدیریت خود در بازارهای مالی مانند بورس ایران و ارزهای دیجیتال، تأثیر بسزایی بر موفقیت و پیشرفت شغلی شما خواهد داشت. چرا که یکی از عوامل اساسی در موفقیت در بازارهای مالی، قدرت بقاست. شما باید توانایی حضور در بازار در هر شرایطی را داشته باشید و همچنین منابع نقدی کافی را در اختیار داشته باشید.
به هر حال، باید بدانید که سوالی که درباره برتری یک سبک نسبت به دیگر سبکها مطرح میکنید، موضوع اصلی موفقیت شما نیست. با این حال، میتوان گفت که سبکهای مدرنی مانند RTM (سازماندهی معاملات توسط حرفهایها)، پرایس اکشن ICT (تحلیل قیمت با استفاده از ابزارهای فنی) و اسمارت مانی (استفاده از هوش مصنوعی و الگوریتمها در تصمیمگیری) یکی از محبوبترین سبکها هستند. دلیل این انتخاب معمولاً به دلیل استاپ لاس (حد ضرر) کوچک در این سبکها و تمرکز بر نقدینگی است.
قبل از خواندن این آموزش، لطفا به خودتان فکر کنید! این فکر باید به این شکل باشد که خودتان را در جایگاه بزرگان بازار قرار دهید. این به چه معناست؟ به این معنی است که تصور کنید شما دارای آن پول بزرگ هستید و میخواهید چگونه میتوانید تریدرهای کوچک را به دام بیندازید. بدون شک، زمانی که قیمت از یک نقطهای با رشد شدید یا سقوط شدید روبرو میشود، بزرگان بازار در آن نقطه وارد عمل میشوند، اما بیایید بیشتر فکر کنیم! آیا شخصی که بازار را کنترل میکند، قادر است تمامی سفارشات خود را در یک نقطه اجرا کند؟
شاید بگویید که بله، زمانی که فردی مقدار زیادی پول را وارد میکند، قیمت به طور ناگهانی به سمت بالا پرتاب میشود. این تشخیص درستی است، اما یک نکته را فراموش کردهاید. اگر شخصی که پول زیادی دارد، بخواهد چیزی را خریداری کند، باید فروشندهای نیز وجود داشته باشد. در صورتی که فروشنده موجود نباشد، او مجبور است در سطوح دیگر نیز خریداری کند. بنابراین، با این تفسیر متوجه میشوید که نواحی عرضه و تقاضا در دو مکان وجود دارند؛ یکی در اوجها و لغزشها و دیگری در میانه راه. اما بیایید به صورت دقیقتر بررسی کنیم که چگونه باید با این نواحی در ترید برخورد کنیم.
ترید با توجه به نواحی عرضه و تقاضا
در روند صعودی، قیمت سقف و کف بالاتر (روند گاوی) با یکدیگر تداخل دارند و خریداران به این ناحیه تقاضا احترام میگذارند. طبیعتاً در ادامه روند صعودی، با شکستن سطوح و کشف قلههای جدید، ادامه مییابد. در روندهای نزولی، نیز قاعدهای بر عمل میآید و کفها و سقفهای پایینتر (روند خرسی) ایجاد میشوند و در این مرحله، قیمت به نظر فروشندگان احترام میگذارد که به آن محدوده عرضه میگوییم. باید به خاطر داشته باشید که در روند صعودی، کفها برای ما مهم هستند و در روند نزولی، سقفها!
همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، زمانی که قیمت در حال نزول است، سقفها میتوانند قیمت را متوقف کنند و زمانی که قیمت در حال صعود است، کفها میتوانند ریزش قیمت را متوقف کنند. به این مناطق نیز مناطق عرضه و تقاضا گفته میشود. اگر در یک روند (صعودی یا نزولی) انتظار واکنشی از نواحی عرضه و تقاضا داشته باشید ولی این اتفاق نیفتد، در واقع تغییر در ماهیت ساختار رخ میدهد. برای بیان بهتر، به مثالی در مورد نمایش محدودههای عرضه و تقاضا دقت کنید.
نظرات کاربران