عناوینی که در این مقاله می خوانید
هنگام بررسی بازارهای نزولی و صعودی، باید به فازهای غالب هر کدام از چرخههای بازار بورس توجه کنیم. در بازارهای نزولی، قیمتها کاهش مییابند، در حالی که در بازارهای صعودی، قیمتها افزایش مییابند. بازارهای نزولی به نفع خریداران است زیرا این امکان را برای آنها فراهم میکند تا داراییها را با قیمت کمتری خریداری کنند. به عبارت دیگر، قیمتها به میزان مناسبی کاهش مییابد تا خریداران بتوانند به قیمت مناسبی داراییها را بخرند. همچنین، بازارهای صعودی به نفع فروشندگان است زیرا این امکان را برای آنها فراهم میکند تا دارایی خود را با قیمت بالاتری بفروشند.
یکی از مکانیزمهای مورد استفاده برای تشخیص پایداری قدرت بین احساسات خرسها (بازارهای نزولی) و گاوها (بازارهای صعودی) در بازار، شاخص هوش سرمایهگذار (Investor’s Intelligence Index) است. هدف اصلی این شاخص، کمک به سرمایهگذاران برای پیشبینی شرایط آینده بازار و درک احساسات غالب در بازار است. در این مقاله، ما قصد داریم به بررسی شاخص هوش سرمایهگذار (Investor’s Intelligence Index) و نحوه عملکرد آن بپردازیم.
شاخص هوش سرمایهگذار (Investor’s Intelligence Index)
یک مفهوم است که برای سنجش هوش و تحلیل احساسات سرمایهگذاران در بازارهای مالی استفاده میشود. این شاخص مجموعهای از احساسات و نظراتی است که در رسانههای مختلف نمایان میشود و ترکیبی از آنها را در بر میگیرد. برخلاف اینکه شاخص هوش سرمایهگذار صرفاً یک پیشبینی احساسات مثبت یا منفی نباشد، بلکه به صورت جامعتری به تحلیل و ترکیب احساسات پرداخته و بر اساس آنها نتایجی را به ارمغان میآورد.
روشهای مختلفی برای بهرهبرداری از شاخص هوش سرمایهگذار وجود دارند. بیشتر شاخصها قادرند اندیکاتورهای مختلفی را بر اساس مجموعهای از احساسات و نظرات رتبهبندی کنند. به عنوان مثال، برخی شاخصها میتوانند بیشترین توجه را به خبرنامهها و رسانههای شناختهشده اختصاص دهند، در حالی که برخی دیگر تمرکز خود را بر روی احساسات موجود در شبکههای اجتماعی دارند.
درباره سنجش هوش سرمایهگذاران در زمینه ارزهای دیجیتال، هنوز بهترین رویکرد مشخصی وجود ندارد و تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد. به عنوان مثال، در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ در مورد عرضه اولیه کوینها (ICO)، شبکههای اجتماعی به عنوان ابزاری بسیار محبوب برای سنجش موفقیت پروژهها مورد استفاده قرار میگرفتند. این روش دارای مزایا و معایب خاص خود است، زیرا برخی از طرحهای پامپ و دامپ با استفاده از رباتها و ابزارهای دیگر، احساسات بازار را به منظور دستکاری به سود خود تلاش میکردند.
روشهای مختلفی برای سنجش احساس سرمایهگذاران وجود دارد
احساس سرمایهگذاران به واقع بیانگر رفتار و نگرش کلی جامعه سرمایهگذاران است. معمولاً این عبارت توسط معاملهگران تحلیل تکنیکال یا کوتاهمدت استفاده میشود که هدف اصلی آنها کسب سود از نوسانات کوتاهمدت قیمت سهام یا رمزارزها است. احساس سرمایهگذاران در واقع یک تصویر کلی از بازار را نشان میدهد. روشهای کمی بسیاری برای کمک به سرمایهگذاران جهت درک احساس بازار توسعه یافتهاند.
یکی از روشهای مورد استفاده برای سنجش احساس سرمایهگذاران، روش چارتکرفت است که در سال ۱۹۶۵ میلادی توسط آب کوهن به منظور ارائه یک رویکرد تکنیکال برای درک سازوکار معاملات کالاها و سهام معرفی شد. این رویکرد به جای تطابق با روند رایج معاملات، به دنبال تعیین سیگنالهای معتبری است که با احساس رایج بازار هماهنگی داشته باشند. به عنوان مثال، در جایی که بازار در حال صعود است، به تریدرها میگوید که دارایی را در آینده به دلیل پیشبینی کاهش قیمت بفروشند. همچنین، در زمانی که خرسها در بازار غلبه میکنند، از سیستم رتبهبندی مثبت ۱ تا ۱۰ استفاده میشود. وقتی گاوها در بازار غلبه میکنند، از سیستم رتبهبندی منفی ۱ تا ۱۰ استفاده میشود.
اگر احساس بازار به گونهای باشد که حداقل ۵۱٪ از بازار در اختیار گاوها باشد، در سیستم رتبهبندی Chartcraft، مقدار رتبهبندی برابر با منفی ۱ قرار میگیرد. اگر تسلط گاوها به ۶۰٪ افزایش یابد، مقدار رتبهبندی به منفی ۱۰ میرسد. در صورت کاهش تسلط گاوها به ۴۵٪ یا کمتر، رتبهبندی به مثبت ۱ تغییر میکند. و اگر تسلط گاوها به ۳۶٪ یا کمتر برسد، رتبهبندی به مثبت ۱۰ میرسد. حداکثر مقدار رتبهبندی در این سیستم منفی ۲۰ است و این رتبهبندی تقریباً ۳ ماه پابرجا میماند. در صورتی که حضور خرسها در بازار بیش از ۵۵٪ باشد، مقدار رتبهبندی برای ۶ ماه آینده به ۱۰ واحد افزایش مییابد. در تاریخ ۲۴ دسامبر ۱۹۹۴، بالاترین سطح احساس خوشبینانه در این سیستم ثبت شده است.
اعتماد بیش از حد به پیشبینی نوسانات جزئی بازار با دقت بسیار زیاد از نظر تئوری غیرممکن و بسیار دشوار است. بنابراین، اهمیت ویژهای به داشتن باور و اعتماد زیاد به اقدامات مختلف درباره پیشبینی بازار نداشتن میدهیم. با این حال، رویکردهایی مانند شاخص هوش سرمایهگذار میتوانند چارچوبی را ارائه دهند تا بتوان مدل مورد نظر را برای پیشبینی قابلیت ارائه داد یا خیر.
یکی از روشهای محبوب برای این کار، استفاده از شاخص هوش سرمایهگذار است. این شاخص در دهه ۱۹۵۰ معرفی شد و تا به امروز همچنان مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین، استفاده از شاخص هوش سرمایهگذار در ارتباط با ارزهای دیجیتال در حال بررسی است. شاخص هوش سرمایهگذار قادر است واکنش به نقاط عطف و رویدادهای مهم بازار را سنجیده و اندازهگیری کند. استفاده از این شاخص برای تریدرهای کوتاه مدت و بلندمدت نیز تفاوت دارد. موفقیت استراتژی سرمایهگذاری به قابلیت افراد در استفاده از دانش موجود بستگی دارد و به هدفها و نیازهای شخصی آنها و توازن میان اطلاعات منابع مختلف وابسته است.
نظرات کاربران