0

راهنمایی کامل در مورد رقابت DeFi و TradFi

DeFi and TradFi competition
بازدید 94

در حالی که سیستم مالی سنتی بر روی یک پلتفرم متمرکز عمل می‌کند که توسط سازمان‌های دولتی و واسطه‌های مختلف کنترل می‌شود، DeFi (مالیات غیرمتمرکز) براساس یک پروتکل فعالیت می‌کند که بر روی یک زیرساخت غیرمتمرکز قرار دارد و توسط تکنولوژی بلاکچین تضمین می‌شود. به همین دلیل، برنامه‌نویسان قادرند پلتفرم‌های مالی سفارشی، کارآمد و ایمنی را ایجاد کنند که برای هر فردی که به کامپیوتر و اتصال اینترنت دسترسی دارد، قابل دسترسی باشد. این مقاله به موضوع رقابت بین DeFi و TradFi (مالیات سنتی) اختصاص دارد و در ادامه به تعریف هرکدام و کاربردهای آنها خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید تا تا انتهای مطلب به این موضوع پرداخته شود.

TradFi یا امور مالی سنتی (Traditional Finance)

شامل جریان اصلی سیستم مالی و نهادهایی مانند بانک‌ها، صندوق‌های تامین سرمایه و کارگزاری‌ها است. این بخش از سیستم مالی متمرکز است و تحت کنترل نهادهای دولتی، حکومتی و نظارتی قرار دارد. امور مالی سنتی از روش‌های مالی سنتی که قرن‌ها استفاده شده‌اند و هنوز هم استفاده می‌شوند، استفاده می‌کند. TradFi شامل بانک‌های خرده‌فروشی، تجاری، سرمایه‌گذاری و شرکت‌های مالی است. در امور مالی سنتی، مقررات سختگیرانه‌ای مانند احراز هویت مشتری (KYC) و ضوابط مبارزه با پولشویی (AML) وجود دارد.

DeFi یا امور مالی غیرمتمرکز (Decentralized Finance) یک مجموعه از پروژه‌ها است که سعی می‌کند امور مالی را بدون واسطه بهبود بخشد. DeFi از فناوری بلاکچین الهام گرفته است و از یک سیستم انتقال ساده دارایی به یک سیستم پیچیده مالی استفاده می‌کند.

بدون شک، DeFi به عنوان یک مرز جدید در عرصه مالی محسوب می‌شود، زیرا به میلیون‌ها نفری که به دلایل مختلف به سیستم‌های مالی سنتی دسترسی ندارند (بیش از ۱۷۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان بدون بانک هستند)، اجازه می‌دهد تا با دسترسی به امکانات غیرمتمرکز، فرصت‌های برابرتری را برای مدیریت امور مالی خود و انجام معاملات با همه داشته باشند. برای بهتر درک کردن رقابت بین DeFi و TradFi، باید به زیرساخت‌ها و محصولات DeFi نیز اشاره کنیم.

بهبود زیرساخت‌های DeFi از موارد زیر تشکیل شده است:

بلاکچین: بلاکچین، ستون اصلی عملکرد DeFi، یک ساختار داده است که امکان انجام تراکنش‌ها با داده‌های مشترک و تحت قوانین مشخص قبلی را فراهم می‌کند. این داده‌ها در بلوک‌ها گردآوری می‌شوند و توسط رمزگذاری زنجیره‌ای محافظت می‌شوند، همچنین امکان بررسی تاریخچه تراکنش‌ها را فراهم می‌کنند. بلاکچین، با استفاده از پروتکل اجماع، قوانینی را برای تشکیل بلوک‌های قابل قبول در زنجیره تعیین می‌کند. برای این منظور، بلاکچین‌ها معمولاً از پروتکل اجماع Proof of Work یا مکانیسم‌های جایگزین مانند Proof of Stake استفاده می‌کنند.

ارزهای رمزنگاری شده:

یکی از کاربردهای محبوب بلاکچین، ارزهای رمزنگاری شده است که نوعی توکن (معمولاً نادر و محافظه‌کار) است که به صورت امن و رمزنگاری شده منتقل می‌شود. این امر از جعل پذیری آسان اشیاء دیجیتالی جلوگیری می‌کند و ارزش این ارزهای دیجیتال را تضمین می‌کند. خود ارزهای دیجیتال نیز یک نوآوری بلاکچین هستند. همانطور که اریک اشمیت، مدیرعامل سابق گوگل، می‌گوید: “بیتکوین یک انجام‌کار رمزنگاری قابل توجه است؛ چرا که توانایی ایجاد چیزی که در دنیای دیجیتال قابل تکرار نیست را دارد و این ارزش بسیار زیادی دارد.”

بیتکوین به عنوان پیشگام ارزهای دیجیتال در حوزه پرداخت‌ها به صورت بین‌المللی و بدون واسطه، با سرعت و بدون نیاز به نظارت مؤسسات و سیستم‌های کنترلی عمل می‌کند. این ویژگی‌ها باعث ارزش بازار بالای بیتکوین می‌شوند. با این حال، در حالی که شبکه بیتکوین بسیار قدرتمند است، رقبای فناوری آن عملکردهای بیشتری را ارائه می‌دهند. به عنوان مثال، بلاکچین اتریوم که اتر را به عنوان ارز دیجیتال و دارایی اصلی خود دارد، طیف گسترده‌ای از فرصت‌ها برای تقویت DeFi و به طور کلی اینترنت غیرمتمرکز وب 3.0 فراهم می‌کند.

با توجه به اظهارات Sandeep Nailwal

یکی از بنیانگذاران Polygon (یک شرکت متخصص در ساخت پروتکل‌هایی که شبکه‌های بلاکچین را با اتریوم ارتباط برقرار می‌کنند)، در حال حاضر حدود 60 تا 70 درصد از صنعت کریپتو در شبکه اتریوم فعالیت می‌کنند. از این رو، آیا می‌توان نتیجه گرفت که وب 3.0 بر اساس بلاکچین اتریوم به‌عنوان دومین ارز دیجیتال با ارزش بازار ساخته خواهد شد؟

قراردادهای هوشمند، یکی از اجزای حیاتی DeFi، به عنوان پلتفرم‌هایی عمل می‌کنند که به صورت گسترده‌تری نسبت به یک شبکه پرداخت ساده مانند بیتکوین عمل می‌کنند. این پلتفرم‌ها به کاربران امکان می‌دهند قوانینی را برای هر نوع تراکنش ایجاد کنند و حتی دارایی‌های کمیاب با ویژگی‌های تخصصی را بسازند. قراردادهای هوشمند قادرند بندهای قراردادهای تجاری سنتی را به عنوان قراردادهای هوشمندی منتقل کنند که نه تنها این بندها را فهرست می‌کنند، بلکه به صورت الگوریتمی نیز اعمال می‌کنند. به این ترتیب، کنترل کاملی بر مجموعه‌ای از نهادها که در حال حاضر معاملات را به صورت دستی تأیید می‌کنند، مانند دفاتر اسناد رسمی، ثبت املاک و وکلایی که رویه‌های عمومی را تأیید می‌کنند، به دست می‌آید.

قراردادهای هوشمند از حوزه مالی فراتر رفته و برنامه‌های متنوعی را شامل می‌شوند. به عنوان مثال، بازی‌های ویدیویی مانند Axie Infinity، یا جهان‌های مجازی شگفت‌انگیزی مانند Decentraland، که به شما امکان می‌دهند در یک دنیای مجازی یا Metaverse، خلق، کاوش و تجارت کنید.

قراردادهای هوشمند در کاربردهای مختلفی مانند مدیریت داده‌ها، زنجیره تامین با اینترنت اشیا، فرآیندهای انتخاباتی، بیمه، ردیابی کالا در کانتینرها در سراسر جهان، حفاظت از حق چاپ و مالکیت معنوی، و بسیاری موارد دیگر استفاده می‌شوند.

یکی از معضلات پروتکل‌های بلاکچین این است که آنها از جهان خارج از خودشان، به طور مجزا عمل می‌کنند. به عنوان مثال، بلاکچین اتریوم فقط از آنچه در شبکه خودش رخ می‌دهد آگاهی دارد و اطلاعاتی درباره شبکه‌ها و پروتکل‌های دیگر را نمی‌تواند دریافت کند. این محدودیت باعث کاهش قابلیت استفاده از برنامه‌ها و قراردادهای هوشمند و توکن‌های محلی اتریوم می‌شود. در اینجا واژه “اوراکل” به کار می‌رود.

در زمینه قراردادهای هوشمند، اوراکل به هر منبع داده‌ای اطلاق می‌شود که اطلاعات را از خارج بلاکچین به گزارش دهد. این یک چالش بزرگ برای DeFi به منظور دسترسی به ابزارهایی است که فراتر از زنجیره مجزا خودشان می‌باشند. یک نمونه از این اوراکل‌ها، پلتفرم Chainlink Blockchain Oracles for Hybrid Smart Contracts است که برای اتریوم طراحی شده است و هدف آن حل مشکل ارتباطات خارج از بلاکچین اصلی است.

استیبل‌کوین‌ها، جایی که مالیات سنتی و دیفای به یکدیگر می‌رسند، یک راه حل برای یکی از نقائص عمده بسیاری از ارزهای دیجیتال، یعنی نوسانات قیمت بیش از حد در بازار، است. این مشکل می‌تواند منجر به ایجاد اصطکاک در کاربران برنامه‌های DeFi شود، زیرا آنها به دنبال دارایی‌هایی هستند که نیازمندی‌های پایین‌تری در مقابل ریسک دارند، مانند بیتکوین، اتر یا سایر ارزهای دیجیتال. به منظور حل این مشکل، یک زیربخش کامل از ارزهای دیجیتال به نام استیبل‌کوین‌ها شکل گرفته است که با حفظ قیمت‌های مرجع مانند دلار آمریکا، یورو، پوند استرلینگ، طلا و سایر موارد، ثبات قیمت را تضمین می‌کند. این ثبات، برای سرمایه‌گذاران در استفاده از برنامه‌های DeFi امکاناتی را فراهم می‌کند و حتی می‌توان از آنها برای ارائه دارایی در زنجیره‌ی خارج از بلاکچین استفاده کرد، به عنوان مثال برای طلا، سهام شرکت‌ها یا ETF (صندوق قابل معامله در بورس مانند VOO – Vanguard).

سه نوع اصلی استیبل‌کوین وجود دارند:

1) استیبل‌کوین‌های تضمین شده توسط ارزهای فیات، 2) استیبل‌کوین‌های دارای ضمانت ارز دیجیتال و 3) استیبل‌کوین‌های بدون وثیقه. بزرگترین استیبل‌کوین تضمین شده با ارز فیات، تتر (USDT) است که با ارزش بازاری بالغ بر ۷۵.۶ میلیارد دلار، به یکی از بزرگترین ارزهای دیجیتال امروز پس از بیتکوین (BTC)، اتریوم (ETH) و بایننس کوین (BNB) تبدیل شده است.

دومین استیبل‌کوین بزرگ، USD Coin (USDC) است که توسط Coinbase پشتیبانی می‌شود. هر دو تتر (USDT) و USD Coin (USDC) برای ادغام در پروتکل‌های DeFi بسیار محبوب و مفید هستند.

برنامه‌های غیرمتمرکز، به عنوان dApps، جزء اجزای اساسی DeFi هستند. این نرم‌افزارهای کاربردی مشابه نرم‌افزارهای سنتی هستند، با این تفاوت که روی پلتفرم‌های قراردادهای هوشمند عمل می‌کنند. یکی از مزایای اصلی آنها عدم نیاز به مجوزها و مستقل بودن (بدون دخالت نهادهای کنترل) است. dApps می‌توانند توسط هر فردی که دسترسی به کامپیوتر و اینترنت دارد، توسعه یافته و استفاده شوند.

بدون شک، در حال حاضر اتریوم به عنوان “بلاکچین قابل برنامه‌ریزی جهان” شناخته می‌شود. با ورود وب ۳، اینترنت که ما در حال حاضر می‌شناسیم (وب ۲.۰) به طرز چشمگیری تغییر خواهد کرد و به طور قابل توجهی زندگی ما را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

برخی از محصولات یا برنامه‌های DeFi

محصولات و برنامه‌های DeFi نشان دهنده رقابت بین DeFi و TradFi (مالی سنتی) هستند. در این مراحل اولیه فناوری، بلاکچین، DeFi و قراردادهای هوشمند فرصت‌های جدیدی را با سرعتی قابل تصور فراهم می‌کنند. به عنوان مثال:

پلتفرم‌های مدیریت اعتبار و وام مسکن که از ارزهای دیجیتال به عنوان وثیقه استفاده می‌کنند و به جای نهادهای متمرکز مانند دولت‌ها، فدرال رزرو یا بانک‌های مرکزی، نرخ‌های بهره را به صورت خودکار بازار تنظیم می‌کنند. البته، خطراتی مانند پولشویی و طرح‌های مالیاتی که فرار را ترویج می‌کنند، وجود دارند، بنابراین دولت‌ها فعالانه در حال توسعه پروژه‌های نظارتی بر اساس هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و سایر فناوری‌های نمایی هستند.

تامین مالی برای پروژه‌های زیربنایی، املاک و مستغلات، فناوری، پایداری و تغییرات آب و هوا و غیره را می‌توان از طریق استفاده از توکن‌ها و قراردادهای هوشمند انجام داد. هر فردی می‌تواند به عنوان یک سرمایه‌گذار در پروژه‌های بزرگ در سطح جهانی عمل کند که از طریق ابزارهای DeFi تامین مالی می‌شوند.

شرکت‌ها که در بورس‌های سنتی مانند بورس اوراق بهادار نیویورک (NYSE)

بورس اوراق بهادار لندن و بورس اوراق بهادار توکیو (TSE/TYO) قرار دارند، در حال حاضر شروع به انتشار توکن‌هایی به نام “توکن سهام در سهام” می‌کنند. این توکن‌ها به صورت غیرمتمرکز قابل دسترسی برای کاربران در سراسر جهان می‌باشند و به تعداد زیادی از سرمایه‌گذاران در هر اندازه ای فرصت دسترسی به بازار سهام را فراهم می‌کنند.

بازارهای غیرمتمرکز، جایی است که افراد می‌توانند کالاها و خدمات را با یکدیگر مبادله کنند. به همین دلیل، ما بازارهای بسیار هیجان انگیزی مانند NFT (توکن‌های غیرقابل تعویض) داریم که صنعت خلاق (صنایع نارنجی) را به سمت خود جذب می‌کند.

دیگر محصولات مالی و سرمایه‌گذاری که هنوز درباره آنها مطلع نیستیم عبارتند از: بازار آتی، روش‌های پرداخت، سرمایه‌گذاری در انواع دارایی‌های دیجیتال، سرمایه‌گذاری در فضای مجازی (Metaverse) و غیره.

رقابت بین DeFi و TradFi در واقع یک سؤال است که DeFi درباره تأمین مالی سنتی مطرح می‌کند و آن سؤال این است: “آیا واسطه‌گری ارزشمند است یا خیر؟”. به عبارت دیگر، آیا کارهایی که یک بانک یا مدیر دارایی انجام می‌دهند، قابل ارائه به صورت خودکار و ارزان‌تر از طریق نرم‌افزار هستند؟ این مسئله در نهایت می‌تواند منجر به کاهش نیاز به واسطه‌های سنتی و خروج سرمایه از آنها شود.

این واقعیت باعث می‌شود که آینده امور مالی به طور کامل در دست مشتریان قرار گیرد. مشتریان تعیین می‌کنند که درجه اختلال و میزان خودکارسازی که بخش مالی با آن مواجه خواهد شد، چگونه خواهد بود.

نتیجه‌گیری:

با توجه به رقابت بین DeFi و TradFi، می‌توان نتیجه گرفت که DeFi در حال پیشروی قدرتمندی در عرصه امور مالی سنتی است. این فناوری در حال رشد و پیشرفت قابل مشاهده است. با این حال، هنوز DeFi با مشکلاتی اقتصادی، فنی، اخلاقی و سیاست‌های عمومی روبرو است که نیاز به توجه دارند و آن را به عنوان یک صنعت نارسا و ناپایدار باقی می‌گذارد. DeFi پتانسیل تغییر صنعت مالی جهان را دارد، اما تا به حال فعالیت‌های آن بیشتر بر اساس حدس و گمان، معاملات با سودزا و تمرکز شده در جوامع دارندگان دارایی‌های دیجیتال بوده است. در نهایت، موفقیت یا شکست DeFi بستگی به این دارد که آیا می‌تواند به وعده‌های خود برای ارائه خدمات مالی آزاد و با اعتماد بالا عمل کند.

در طول سال ۲۰۲۱، سرمایه‌گذاران DeFi با بازدهی‌های ۱۰ تا ۲۰ درصد در دارایی‌های دیجیتال خاص بهره‌برداری کرده‌اند. این در حالی است که تعداد محدودی از ابزارهای مالی سنتی قادر به رقابت با این سودآوری هستند و این یکی از مسائلی است که در رقابت DeFi و TradFi مطرح می‌شود.

این همان چیزی است که هرگاه یک صنعت به مشکل برخورد کند، رخ می‌دهد. برای مثال، هتل‌ها و شرکت‌های تاکسی در زمان ظهور Airbnb و Uber، با این مسئله آشنا شدند و شرکت‌های فعلی از ابزارهای مالی و نظارتی مختلف برای حفظ جایگاه خود استفاده کردند.

همین امر در حال حاضر در حوزه مالی سنتی (TradFi) نیز رخ می‌دهد. در طول سال ۲۰۲۱، قانون‌گذاران، نظارت‌کنندگان و رؤسای بانک‌های مرکزی در حال تدابیر و تنظیماتی هستند تا مقررات غیرمتمرکز مالی را در کشورهای خود اعمال کنند، اما با این حال DeFi همچنان در حال رشد است. در زمان نگارش این مقاله، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در بازارهای DeFi قفل شده است، و این در چندین سال بدست آمده است. به طور واقعی، عدم واسطگری در حوزه مالی سنتی از سطح نظریه به واقعیت منتقل شده است.

به این پست امتیاز بدید

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *