عناوینی که در این مقاله می خوانید
فعالیت در بازارهای مالی نیازمند آموزشهای اصولی، صبر و بردباری است. پس از اتمام آموزشهای پایه، شما باید ستاپهای کاربردی را برای خود ایجاد کنید تا بتوانید به عنوان یک معاملهگر با استفاده از آنها به سوددهی مستمر برسید. در این راه، کنترل احساسات خود را در بازارها حفظ کنید زیرا تمامی معاملات شما به سود نمیانجامد. با رعایت اصول مدیریت سرمایه و ریسک، میتوانید در بازه طولانی مدت سود مستمر و پیشرفت قابل توجهی را به دست آورید. در ادامه، به معرفی یکی از این ستاپها که بر پایه سبک اسمارت مانی است، میپردازیم:
پرایس اکشن اسمارت مانی
برای شرکت در بازارهای مالی، نیازمند آموزشهای اصولی، صبر و بردباری هستید. پس از اتمام آموزشهای پایه، میبایست ستاپهای کاربردی را برای خود ایجاد نموده و از آنها برای به دست آوردن سود مستمر به عنوان یک معاملهگر استفاده نمایید. در این مسیر، حفظ کنترل بر احساساتتان در بازارها بسیار حائز اهمیت است، زیرا تمامی معاملات شما به سود نخواهند انجامید. با رعایت اصول مدیریت سرمایه و ریسک، میتوانید در طولانی مدت به سود مستمر و پیشرفت قابل توجهی دست یابید. در ادامه، یکی از این ستاپها که بر پایه سبک اسمارت مانی است، معرفی میشود: “پرایس اکشن اسمارت مانی”.
“پرایس اکشن اسمارت مانی” به عنوان یکی از مدرنترین سبکهای تحلیل در جهان شناخته میشود. این سبک، ترکیبی از پرایس اکشن سبک عرضه و تقاضا و سبک کلاسیک است و درصد برنده شدن و ریسک به ریوارد بالایی دارد. این دو عامل، اصولی هستند که یک معاملهگر در بازارهای مالی به دنبال آن است. در بازارهای مالی، انواع مختلفی از استراتژیهای معاملات وجود دارد، از تایم فریمهای کوتاه تا تایم فریمهای طولانی. این سبکها در طول سالها بهطور گسترده مورد استفاده قرار گرفتهاند و هنوز هم به عنوان یکی از بهترین استراتژیهای معاملاتی در بازارهای مالی، از جمله بازار ارزهای دیجیتال (کریپتوکارنسی) مورد توجه قرار میگیرند. معمولاً، بیشتر تریدرهای فعال در بازارهای مالی به دنبال یک سبک راحت و سودآور هستند و میتوان گفت پرایس اکشن به سبک اسمارت مانی میتواند یک انتخاب مناسب برای آنها باشد.
وقتی در مورد بهترین و سودآورترین استراتژی صحبت میکنیم، واقعاً یک پاسخ یکتا وجود ندارد. بهترین استراتژیهای معاملاتی برای هر فرد ممکن است متفاوت باشند. این به این معنی است که شما باید به شخصیت خود توجه کنید و بهترین سیستم معاملاتی را که برای شما مناسب است، انتخاب کنید. چیزی که برای یک شخص ممکن است عالی باشد، برای شما ممکن است کارساز نباشد. یکی از جنبههای کلیدی که برای ساخت استراتژی باید در نظر بگیرید، آموزش درباره بازارهای مالی و تعیین یک چارچوب زمانی برای سبک معاملاتی شما است. با این حال، با بررسی انواع ستاپهای کاربردی مختلف، میتوانید این مشکل را تا حد قابل قبولی حل کنید.
در ادامه، نمونههایی از ستاپهای کاربردی را معرفی میکنیم.
یکی از ستاپهای کاربردی که ممکن است به طور مکرر در نمودارهای قیمتی هر دارایی مشاهده کنید، ستاپ کاربردی کندل IFC است. این کندل طولی بلندی دارد و سایههای بالا و پایین کمی دارد. شاید بپرسید که شناخت ظاهری این کندل چه کاربردی دارد؟ باید بگویم که این کندل منجر به ایجاد یک گپ میشود. اما این گپ، فضای خالی برای معامله نیست و با بسته شدن و باز شدن صرافیها یا عدم معامله در آن بخش، کاملاً متفاوت است. کندل IFC باعث ایجاد گپ نقدینگی یا به اصطلاح FVG میشود. اصطلاح FVG مخفف Fair Value Gap است و به تفاوت بین ارزش فعلی یک دارایی یا ارز و ارزش منصفانه آن به دلیل ناکارآمدی یا عدم تعادل در بازار اشاره دارد.
مفهوم FVG (Fair Value Gap) در معاملات پرایس اکشن، یکی از مهمترین مفاهیم است که بسیاری از معاملهگران حاکمیت کافی بر آن را ندارند. Fair Value Gap کاربردها و مزایای زیادی دارد و میتوانید از آن به عنوان یک سطح تارگت یا ورود استفاده کنید. به طور کلی، استفاده از FVG میتواند به بهبود نسبت ریسک به بازده کمک کند. در تصویر بالا، میتوانید مشاهده کنید که برای پیدا کردن FVG، باید یک کندل با بدنه نسبتاً بلند و سایه کم پیدا کنید. گام بعدی این است که به سایه کندل قبل و بعد نگاه کنید و فاصله بین این دو را FVG نامید. کندلی که باعث ایجاد این خلاء نقدینگی میشود به آن IFC گفته میشود.
همانطور که در تحلیلهای تکنیکال بیشتری از انواع موجود است، یک روند صعودی (با نام “روند گاوی”) زمانی رخ میدهد که کف و سقف قیمتی به صورت بالاتری نسبت به قبل ایجاد شوند. همچنین، یک روند نزولی (با نام “روند خرسی”) زمانی اتفاق میافتد که سقف و کف قیمتی به صورت پایینتری نسبت به قبل ایجاد شوند. همانطور که در تصویر بالا مشخص است، از کجا قدرت برای شکست سقف قبلی گرفته شده است؟ بله، از اولین کندل است که به همین دلیل کندلی با رنگ مخالف که باعث شکست سقف قبلی شده است، به آن “اوردر بلاک” نام گذاری میشود. این همچنین در راستای ساختار بازار یا “مارکت استراکچر” است. در صورتی که کندلی با رنگ مخالف وجود نداشته باشد، میتوانید کندل ضعیف را در نظر بگیرید که در اوردر بلاک جهت روند را نشان میدهد. از اینرو، همچنین از اصطلاح “BOS” (Break of Structure) استفاده میشود که معادل شکست ساختار است. در مقالات دیگر، ممکن است به این مفهوم به عنوان “BMS” (Break and Make of Structure) نیز اشاره شود که هر دوی آنها یک مفهوم را نشان میدهند.
نکتهای که در مورد اوردر بلاک بسیار حائز اهمیت است، این است که زمانی که کندل اوردر بلاک شما شبیه به یک کندل چکش است، میتوان انتظار داشت که سفارشات مؤسسات، شرکتهای فناوری اطلاعات، بزرگبازارها، بازارسازان و سایر افرادی که به بازار جهت میدهند، در آن شدو بارگذاری شده باشند. باید توجه داشت که طول این شدو 2.5 برابر بدنه خود کندل باشد. برای داشتن ورود بهینه، میتوانید 50 درصد از این شدو را به عنوان ورود در نظر بگیرید. البته، باید حد ضرر شما در پشت اوردر بلاک قرار بگیرد، اما آن را به گونهای انتخاب کنید که با کمترین نفوذ به خارج از باکس، ضرر نکنید و برای حرکت قیمت فضای کافی را باقی بگذارید.
همواره تلاش کنید به چارت با یک نگاه متفاوت نگاه کنید. تصور کنید که شما قادر به تحت تأثیر قرار دادن سایر معاملهگران باشید و ضرر به آنها وارد کنید. با چه روش و با چه منطقی میتوانید این ضررها را به وجود آورید؟ به دقت به این مسئله فکر کنید، قطعاً به مفهوم نقدینگی در نمودارهای قیمتی خواهید رسید. اگر شما مکان استاپ لاس سایر معاملهگران را بدانید، نمیخواهید استاپ آنها را ضربه بزنید. طبیعتاً مناطقی که چندین بار با یک زون تداخل داشتهاند، میتوانند به عنوان تارگت قیمت مورد استفاده قرار بگیرند و قیمت ممکن است تا آن نقطه پیشروی خود را ادامه دهد.
نظرات کاربران